.


فصل آخرمن

از یاد تو میرم.....

یه روزی میاد که....

از یاد تو میرم....

و توی قبرستون دلت....

واسه همیشه دفن میشم....

یه روزی میاد که...

از صفحه ی ذهنت....

چه بخوام...چه نخوام...

پاک میشم....

اون روز....

زیاد دور نیست.....

شاید....

همین فردا باشه....

فردایی که.....

خوابو از چشام گرفته...

فردایی که بیادو....

 تو رو ازم بگیره ...

و تو دگه نباشی....

بارها می شد....

که دلم می گرفت...

بهت میگفتم...

از تنها شدن....

از فراموش شدن...

از مردن توی خاطراتت...

می ترسم....

همش ترس و دلهره ی....

از دست دادنت.....

شده کابوس این شبام....

انگاری....

بعد رفتنت این خونه....

حکم تابوت میشه برام....

.

.

.

اما...

امان از این فراموشی...

که همیشه....

یک قدم از من جلوتره....

با اینکه....

این روزا کنارمی....

وهی بهم میگی....

هستم...تاآخرش هستم....

اما...

دلم می لرزه....

آخه از رسیدن....

به آخرش می ترسم...

می ترسم...

که دیگه نباشی...

می ترسم....

اون روزیکی دگه رو.....

جای من....

دوست داشته باشی....

.

.

.

.

آره....

اون روز زیاد دور نیست....

اون روز که واست....

یه غریبه می شم....

روزی که....

توی خیابون از کنارم رد میشی....

وبه روی خودت هم نمی یاری...

میری و....

پشت سرت هم....

نگاه نمی کنی....

من می مونم....

با یه دنیا حسرت و.....جدایی....

.

.

.

دلم ....

تا ابد تو رو می خواد....

اما...

می دونم....

اونی که نباید بیاد....

یه روزی میادو تو رو ازم میگیره...

منو....

از دلت...

از قلبت پاک می کنه....

منم.......

آروم... آروم.....

فراموشت میشم....

می دونم که اون روز....

دور نیست....

باز فردا ازراه میرسه.....

.

.

.

.

تو هی بهم میگی....

می مونی....

تا ابد مال خودمی....

ولی نمیدونم چرا....؟

این روزادلم آشوبه....

نمی دونم چرا....؟

دلم آروم نمی گیره....

انگاری....

وقته رفتنت رسیده....

انگاری دارم....

کم کم......

ازیاد تو میرم.....

.

.

.

تورو....

قسم به عشقمون....

قسم به حرفای بینمون....

به خاطراتمون....

نذار....

که عشقمون پایانی....

داشته باشه.....

بذار....

 تا ابداین عشق....

ادامه داشته باشه.....

.........................................................

..............................................................

باتمام وجودم...

از اعماق قلبم....

تورادوست دارم...

و خواهم داشت....

اگرچه.....

من فقط تورو می خوام....

امابلاخره.....

یه روزی....

روز جدایمون سر می رسه.....

پس من....

دل به همین روزای باقی مونده.....

خوش می کنم و....

کنارت تاجون دارم....

آروم میگیرم....

شاید که فردا بیادو.....

فرصتی نباشه....

ونه تو کنارم باشی....

نه آرامشی باشه.......

..............................................................seli



نظرات شما عزیزان:

LOGAFT
ساعت17:22---18 دی 1391
سلام آجی جوووووووووووووووووووووووووووون !!!

پستت عااااااااااااااااااااااااااااا ااالی بود!!!

کی فکرشو میکرد یروز سلی هم مثه داداشش وب نویس بشه اونم انقد توووووووووووپ!!!.پاسخ:سلام داداشم فدات.....بووووووووووووس


مینا
ساعت23:29---17 دی 1391
فرشته ها وجود دارن اما بعضی وقتا چون بال ندارن ما بهشون میگیم دوست





خیلی زیبا بود.

موفق باشی.پاسخ:میسی عزیز دلم....


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 16 دی 1391برچسب:,ساعت 11:28 توسط seli| |


Power By: LoxBlog.Com